این سوال، یک سؤال حیاتی است چرا که به طور جدی و مستقیم با مرگ یا زندگی ما ایرانیها در ارتباط است!
“دقیقاً چه زمانی نازپروردگی خودروسازان داخلی تمام می شود؟” سال هاست خودروسازان داخلی دهها میلیون ایرانی را گروگان گرفتهاند و هر روزنیز تعدادی از این گروگانها قربانی زیاده خواهی آنها میشوند.
همین لحظه که مشغول خواندن این مطلب هستید، تعداد پرشماری از هموطنان به خاطر کیفیت و ایمنی نازل خودروهای به اصطلاح وطنی زیر خروارها خاک خوابیده اند: کسانی که در آتش سوزی ناگهانی پژوها سوختند تا کسانی که در میان بدنه ضعیف پرایدها له شدند تا همین چند روز پیش، که دهها خودروی داخلی در یک تصادف زنجیرهای در جاده بهبهان به هم خوردند و ایربگ (کیسه هوا) هیچ کدام شان باز نشد و چند نفر به کام مرگ رفتند.
وضعیت تلفات در تصادفات خودروهای داخلی آنقدر زیاد است که چند روز قبل، پلیس راهور اعلام کرد که اگر می توانست، آنها را پلاک نمی کرد ولی وقتی خودرویی توسط سازمان استاندارد تایید می شود، پلیس چاره ای جز پلاک کردن ندارد ( و البته بعد از چندی، تصادفات و تلفات همین خودروهایی که پلاک شان کرده است را باید جمع و جور کند!).
جالب نیست؟ خودروسازهای داخلی بی کیفیت ترین خودروها را تولید می کنند! به هر قیمتی که خواستند می فروشند! با هر شرایطی که خواستند تحویل می دهند(حتی گاه در حد تحویل خودرویی به جای خودروی دیگر)! رقبای خارجی حق ورود ندارند! هزینه تمام شده شان بیش از حد متعارف دنیاست (مثلاً چند برابر خودروسازان مشابه نیروی انسانی دارد)! در برابر کشتار مردمی که به دلیل نواقص خودروها، راهی گورستان می شوند، پاسخگو نیستند! و با همه این ها، همه دولت ها خود را ملزم می دانند که از بیت المال هم که شده بزنند و به حساب این خودروسازها بریزند که مبادا اوقاتشان مکدر شود!
همه مجلس ها هم الدرم بلدرم کرده اند که تحقیق و تفحص می کنیم و نظارت می کنیم و درست می کنیم ولی در نهایت قوانین به نفع آنها تصویب و اجرا می شود و مجلس ها تمام می شوند و خودروسازها همچنان در فضای رانت آلود به حیات خود ادامه می دهند و حیات مردمان را سلب می کنند! فرقی هم ندارد اصلاح طلبان بر سریر قدرت باشند یا اصولگرایان؛ آنها با همه اختلافات سیاسی شان به خودروسازها که می رسند، زانوهایشان سست می شود و مانند طلسم شده ها، وا می دهند.
همین ماجرای اخیر را بنگرید: دهها خودروی تولیدی ایران خودرو و سایپا در محور بهبهان-اهواز به طور زنجیره ای با هم تصادف کرده اند و ایربگ حتی یکی از آنها باز نشده است. نتیجه اش هم مرگ و مجروح شدن تعداد زیادی از هموطنان مان است. حالا خودروسازها چه کرده اند؟ فقط توجیه و دیگر هیچ! گویا خون هایی که در جاده بهبان ریخته شده است ارزش حتی عذرخواهی و استعفا هم نداشته است!
حرف های دبیر انجمن قطعه سازان را بخوانید: در تصادف مذکور، بسیاری از ضربه ها از عقب به خودروها وارد شده و در این صورت اصولا ایربگ های جلویی خودرو عمل نمی کند. هم چنین بسیاری از خودروهایی که در این تصادف دچار حادثه شده اند بسیار قدیمی بوده اند، به گونه ای که یا ایربگ نداشتند یا ایربگ آنها غیرفعال بوده است.
می بینید؟! اصلا هیچ خطایی متوجه خودروسازها نبوده است! و باز می بینید که نه تنها بابت قربانیان این حادثه عذرخواهی هم نشده، بلکه شعور میلیون ها ایرانی هم نادیده گرفته شده است، آنجا که می گوید ماشین ها از عقب ضربه خورده اند، حال آن که تصادف زنجیره ای بوده و خودروها از جلو هم تصادف کرده اند و باید ایربگ شان باز می شد.
درباره قدیمی بودن خودروها هم پلیس رسما اعلام کرده که اغلب خودروهای این حادثه تولید سال 1391 به بعد هستند و قانوناً باید ایربگ داشته باشند و با توجه به سرعت زمان تصادف، باید ایربگ هایشان باز می شده است.
واقعاً وحشتناک است که نه درباره آپشن های یک خودرو که درباره مرگ انسان ها به این سادگی صحبت و توجیه می کنند! مجلس هم که درگیر طرح محدوسازی اینترنت و افزایش زاد و ولد است و گویا مرگ کسانی که قبلا به دنیا آمده بودند، اهمیت کمتری دارد از تلاش برای تولد انسان های جدید!
رسوایی جاده بهبهان که می توان آن را “بهبهان گیت”* نامید، آنقدر بزرگ، شرم آور و رعب انگیز است که جا دارد چندین اقدام جدی برای نجات جان ملت ایران انجام پذیرد:
1 – توقف فوری خطوط تولید سایپا و ایران خودرو تا بررسی و رفع قطعی مشکل (چون مشابه همان خودروهایی که ایربگ شان باز نشد، هم اکنون در حال تولید است و معلوم نیست چه زمانی چه کسانی را به کشتن خواهند داد.)
2 – توقیف فوری کارخانه ها و کارگاه هایی که ایربگ ها را تولید کرده اند
3 – ورود دستگاه قضایی به ماجرا و محاکمه مقصران این فاجعه (مدیران دولت قبل هم که این خودروهای بی کیفیت در زمان آنها تولید شده است، باید محاکمه شوند)
4 – استعفای وزیر صمت (یا استیضاح او) و برکناری مدیران شرکت های خودروساز و قطعه ساز مرتبط و نیز استعفای رییس سازمان ملی استاندارد (که این خودروهای بی کیفیت را استاندارد اعلام کرده است!)
5 – آزاد سازی ورود خودروهای خارجی به کشور با تعرفه گمرکی بسیار پایین به منظور برخورداری مردم ایران از رفاه خودرویی و به تکاپو انداختن خودروسازان داخلی برای رقابت پذیری محصولات شان با استفاده از مکانیزم هایی مانند تولید مشترک و …
6 – پیگیری رسانه ای برای جلوگیری ار فراموش نشدن بهبهان گیت و ممانعت از وقوع حوادث مشابه
بدیهی است اگر این رسوایی با جدیت و غیرت پیگیری نشود، در آینده نیز شاهد فجایعی از این دست خواهیم بود.
به راستی زمان پایان نازپروردگی خودروسازان داخلی فرا نرسیده است؟!
* بعد از رسوایی “واترگیت” در آمریکا، رسوایی های بزرگ با پسوند “گیت” مطرح می شوند.